زیبای من
امروز با صدای بارون بیدار شدم ، می دونی گل دخترم ؟ بارون خیلی قشنگه ، شاید عاشقونه ترین صدای دنیا باشه ولی من نیمه شب از صداش می ترسم و یهو از خواب می پرم . هوا دلچسب و عالیه ، چشمای خاله ت می سوزه ، صبح تقریبن چشمام باز نمی شد . از بس دیشب گریه کرده بودم ، سر راه دو پاکت شیر و نون خرمایی خریدم ، اومدم سر کار ، شیر قهوه درست کردم و به بچه های اتاق هم تعارف کردم ، همه شون متعجب و خوشحال شدن ، منم از خوشحالی اونا دلم روشن شد .
عشق کوچولوی من !
می دونی که خاله از خوشحال بودن بقیه خیلی خوشحال میشه و واقعن دلش آروم می گیره
دیشب از سر کار اومدم خونه تون ، سر راه یکی از خانوما که تو دلش یه نی نی سه ماهه داره رو رسوندم در خونه شون ، بعدش تا خونه ی شما گریه کردم ، احساس دلتنگی بیچاره م کرده ، اومدم تو رو دیدم و هزار بار بوییدم و بوسیدمت ، حس بی نظیری بهم میده ، تو برام آرامش محضی ، یه حس منحصر به فرد ، تو تکرار منی ، انگار خدا تو رو به من داده که یه فرصت تازه برای زندگی داشته باشم ، خدا پری سا رو دوباره جلوی چشمام گذاشته تا این بار خودم مراقبش باشم ، باید مراقب باشم این بار راه زندگی رو درست بره و اگه خدای ناکرده زمین خورد دستشو بگیرم ، نذارم تنها باشه و نذارم اذیت بشه ، تو دختر منی ، تکرار منی ، عزیز دل من ، شب مامانت برام چند تا عکس از تو فرستاد ، تو روز به روز بیشتر داری شبیه خاله ت میشی و من خییییلی خوشحالم :)
کوچولوی نازنین من !
امروز یه طوریم ، خالی ام ، سبکم ، انگار تو سرم هیچی نیست ، چشمام می سوزه و همه ش آه می کشم ، خالی ام ، خالی
باید کمتر گریه کنم ، چون مامان مهربونتو ناراحت می کنم و دوست ندارم ناراحت بشه
خیلی دوستت دارم گل دخترم
خاهری نازم
گل زیبای من
همه ی دار و ندارم غمه تو غم منه
برات می میرم
عاشقانه دوست دارم
همیشه شاد باش گل بهارم
برات آرزوی آرامش می کنم