تنهایی های من

دل نوشته های من به پرنسس کوچولو

تنهایی های من

دل نوشته های من به پرنسس کوچولو

قاقایییییییییی

وااای عروسک جون اگه بدونی چه همه برف اومده !!!

دیروز خونه تون ناهار بودیم و هدیه ی خونه نویی تون رو آوردیم . آخه  دو سه ماهه که خونه تون رو عوض کردین و اومدین نزدیک خونه ی ما .

و من بی صبرانه منتظرم که تابستون بشه و هر روز بیام ببرمت گردش و پارک و ...  آخه نزدیک خونه مون یه پارکه ( پارک سوسن ) و کلی وسیله ی بازی داره .

الان که به هم نزدیک شدیم باز هم من به هر بهانه ای خودم رو به خونه تون می رسونم و بیشتر روزا میام می بینمت . حتا روزایی که خیلی خسته ام و از سر صبح تا شب سر کارم . ( گرچه چون کارمو دوست دارم اذیت نمیشم و فقط خستگی جسمی داره )

ولی بیشتر روزا میام و می بینمت عشق شیرینم و مامانت میگه کههر کی در خونه تون زنگ می زنه می دوی دم در و با خوشحالی و ذوق و شوق میگی  قاقاییییییییی و اگه قاقایی ( من ) پشت در نباشه گریه می کنی ...

فدای مهربونیات عروسک من !

راستی دیگه تند تند راه میری و شاید به همین دلیل یه کم لاغر شدی ملوسک من


نظرات 1 + ارسال نظر
سیمین شنبه 16 بهمن 1395 ساعت 11:54 http://www.20decor.com

عالی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.