تنهایی های من

دل نوشته های من به پرنسس کوچولو

تنهایی های من

دل نوشته های من به پرنسس کوچولو

رقص اول

صبحت بخیر عروسکم


امروز یه روز سرد آفتابیه ، دیشب اومدم پیشت و حسابی بوسیدمت و بغلت کردم و نوازشت کردم ، تو هم مثل یه عروسک ناز خندیدی و سرتو گذاشتی رو گردنم . دستامو تکون میدادم و تو هم مثل من تقلید می کردی و دستاتو مدل رقصیدن تکون می دادی ، آخر شب هم مامانت برام یه فیلم ازت فرستاد که بازم دستاتو تکون می دادی و می رقصیدی . حسابی صفحه ی موبایلمو بوسیدم عشقم .

دیشب اصلن خوب نخوابیدم ، و هر دفعه  با یه خواب عجیب و استرس آور از خواب پریدم . اولین بار خواب دیدم یه نفر دنبالمه و می خواد بکشم ، خیلی ترسیدم و با تپش قلب شدید از خواب پریدم . 

هر دفعه از خواب می پریدم و می رفتم تو تلگرام تا حواسم پرت بشه می دیدم مامانت بیداره ، می دونی چرا ؟ چون تو بیدار بودی و تو رو روی پاهاش می ذاره تا آروم باشی .  خیلی مامان خوبی داری دخترم ، خیلی قدرشو بدونی دختر نازم 

امروز روز سختی در پیش دارم ، کارم رو دوست ندارم و هر لحظه ی اینجا نشستن اذیتم می کنه . تقریبن بلاتکلیفم و این اصلن خوب نیست .

الان هنوز اول وقته ، ببینیم بقیه ی روز چی میشه ...


روزت زیبا عروسک من 


نظرات 1 + ارسال نظر
شیما سه‌شنبه 15 دی 1394 ساعت 14:58

انیس مونس من روزگارت زیبا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.