تنهایی های من

دل نوشته های من به پرنسس کوچولو

تنهایی های من

دل نوشته های من به پرنسس کوچولو

آتلیه روناک

عشق زیبای خاله


سلام به روی ماهت 

میخام از عکس آتلیه ت برات بگم ، یادته با هم رفتیم آتلیه روناک و عکس گرفتیم ؟ سه تا عکس خوشگل گرفتیم و شوکه بودی و ترسیده بودی و تو بغل من خودتو پنهون می کردی ؟

چند بار به آتلیه زنگ زدم و پیگیر شدم ، آخرشم خودم رفتم و با ذوق و شوق عکساشو گرفتم ،  قربونت برم من با این عکسای ماهت  :)

آتلیه روناک عکست رو گذاشته بود توسایتش و می تونستیم لایک کنیم ، من  هزااااار بار عکس تو رو لایک کردم ، باورت میشه ؟  هر بار باید کلن از BROWSER  خارج می شدم و دوباره وارد می شدم . و من هزاااار بار این کارو کردم ، عاشقتم پرنسس من ، می فهمی ؟ 

اولین گردش و واکسن چهار ماهگی

پرنسای زیبای من 


سلام


امروز یه روز بارونی قشنگه ، هوا کمی سرده ولی دو روزه داره بارون میاد ، بعضی لحظه ها هم بارون تبدیل به برف میشه ، داشتم فکر می کردم تو بارون رو می شناسی یا نه ؟

باید یادم باشه با هم بریم زیر بارون قدم بزنیم ، باید بهت بگم که برعکس نظر شاعرای نازک دل خیلی هم مهم نیست که با چتر باشی یا بدون چتر ، مهم اینه که بارون رو بشناسی و  دوست داشته باشی ، مهم اینه که بدونی وقتی بارون میاد خیلیا حال و هواشون عوض میشه ، دلشون پر می کشه ، یاد عاشقیاشون میفتن ، شایدم دلشون بگیره ، ولی مهم اینه که دلشون زنده میشه 


عشق چشم سیاه خاله ! 

دیروز چهار ماهه شدی ، صد و بیست روز می گذره از به دنیا اومدنت ، خدا رو شکر ، به امید اینکه صد و بیست ساله بشی 


عزیز دلم 

امروز تو واکسن چهار ماهگی زدی و درد داری ، من خیلی غمگینم و عکسات رو که مامانت برام می فرسته دلم آب میشه ، امروز موقع واکسنت هم تو گریه کردی هم مامانت ، 

می دونی عروسک ؟ مامانت رو تحسین می کنم ، دفعه ی پیش هم که واکسن زده بودی  پا به پات گریه کرده بود و بهت گفته بود "اگه درد داری  گریه کن عزیزم " و  اونم باهات گریه کرده بود . من تحسینش کردم که ازت نخواسته بود که گریه نکنی و بهت دلداری بیخود نداده بود که درد نداره ، بهتره بدونی که زندگی کگاهی وقتا در داره ، گاهی وقتا هم باید واکسن بزنی ، یعنی یه درد کوچولو رو تحمل کنی ، ناله بزنی ، اشک بریزی تا از گریه های بزرگ تر جلوگیری کنی و قوی بشی .


نازنین من  !

هفته ی پیش با هم رفتیم پروما و حسابی گشتیم ، توی آغوش نشستی و اطراف رو نگاه کردی ، هیجان زده بودی و همه نگاهت می کردن و نازت می کردن و می گفتن " وای چه عروسکی " منم حسابی کیف کردم و پز دادم 

مامانت هیجان زده و نگران از این بود که تو اذیت بشی یا سرما بخوری ، ولی من بهش شجاعت دادم و با هم برای اولین بار رفتیم بیرون ، خیلی هم خوش گذشت ، شب هم اومدی خونه ی ما و موندی ، آخه مامانی و خاله طاطا و دایی علی و علیض با هم رفته بودن کیش ، مامانی از کیش برات دو تا شلوارک ملوس آورده و طاطا یه زرافه :)

راستی عشقم دو تا عکس تو بغل عمو ممد گرفتی که همه رو کشته ، مثل گنجشک های لوس خودتو تو بغل عمو لوس کردی ،

خیلی دوستت دارم نازنینم ، امشب حتمن میام که ببینمت و بو بکشم گلوتو  


فعلن میرم ، ساعت کارم تموم شد ( خدا رو شکر    )


یه هفته ی جدید

عروسک زیبای من 

سلام

سلام به چشم های درخشان و سیاهت 

سلام به صورت زیبا و ماهت

سلام به دل پر مهرت که تو لبخندای قشنگت معلومه


یه هفته ی دیگه شروع شد ، امیدوارم برای همه و همه هفته ی عالی باشه 


عزیز دل خاله !


این چند روز ، روزای بدی نبود ، با اون بنده خدا صحبت کردم و  قرار شد یه فرصت دیگه به خودمون بدیم ، دلم نمی خاد مدیون دلم بمونم ، تا ببینیم چی میشه ...

این چند روز درگیر مراسم ترحیم پدربزرگ خاله راحله بودم ، 

در محل کار هم یه قدم کارم پیش رفت ، با رییس بزرگ صحبت کردم و قرار شد فعلن تو گروه ایزو مشارکت کنم ( همون کاری که دوست داشتم )  

دیروز رفتم سینما و فیلم بوفالو رو دیدم ، پرویز پرستویی بازی می کرد و فیلم بدی نبود .

پنج شنبه شب مامانی مهمونی ماهانه داشت و تو تمام مدت تو بغل من بودی ، تمام دوستای مامانی که منو توی بچگی دیدن با تعجب به تو نگاه می کردن و می گفتن : ای وای ! این که پری ساست ! و من غرق شادی می شدم ، دلم برات پر می کشه ، می دونی پرنسای من ؟ باید یه زن خوشبخت باشی ، یه زن که بدونه زنه و باید زنانگی کنه ، باید حواسم باشه که دنیا رو بدون نقاب ببینی و درک کنی ،باید  کنارت باشم تا اگر جایی هرزگی و سردی دنیا اذیتت کرد ، تو رو در آغوش بگیرم و گرمت کنم .حتا اگر از گرمای وجودم کم بشه، 

اون شب من و تو با هم یه عکس دیگه گرفتیم و تو با مامانت ، خیلی عکستون خوشگل شد ، هر دوتون نفس منین ، خیلی مامانتو دوس دارم عسلم و زندگی بدون اون برام غیر قابل تصوره ، دعا کن که همیشه کنار هم باشیم .

پرنسسم !

دنیا قشنگه ، و بهانه های زیبایی می تونی توش پیدا کنی برای شادی ، مثلن تو ، تو که عشق زیبای منی


راستی عکساتو از آتلیه روناک تحویل گرفتم ، سه تا عکس خوشگل که عروسک من داره توش می درخشه ، حتمن یه روز عکساتو می ذارم اینجا ، یادش بخیر روزی که رفتیم عکس بگیریم تعجب کرده بودی و مثل جوجه های کوچولو چسبیده بودی به بغل من ، مامانت کلی استرس داشت که سرما بخوری و تو همون وضعیت از من و تو عکس گرفت که خیلی خوشگل شد . 


دوستت دارم عسل من ، فعلن میرم سراغ کارم ، امروز شلوغم ، برام دعا کن فرشته کوچولو 


پیام مامانت همین الان : 

" دیشب تا صبح نخابیدم ، پرنسس یاد گرفته با پاهاش پتوش رو می زنه کنار ، دیشب هر وقت نگاش می کردم پتوش رو زده بود کنار و از ترس اینکه سرما نخوره تا صبح بیدار بودم !"

می بینی عروسک ؟ مامان از این بهتر ؟  

خالی

زیبای من 


امروز با صدای بارون بیدار شدم ،  می دونی گل دخترم ؟  بارون خیلی قشنگه ، شاید عاشقونه ترین صدای دنیا باشه ولی من نیمه شب از صداش می ترسم و یهو  از خواب می پرم . هوا دلچسب و عالیه ، چشمای خاله ت می سوزه ، صبح تقریبن چشمام باز نمی شد . از بس دیشب گریه کرده بودم ، سر راه دو پاکت شیر و نون خرمایی خریدم ، اومدم سر کار ، شیر قهوه درست کردم و به بچه های اتاق هم تعارف کردم ، همه شون متعجب و خوشحال شدن ، منم از خوشحالی اونا دلم روشن شد .

عشق کوچولوی من !

می دونی که خاله از خوشحال بودن بقیه خیلی خوشحال میشه و واقعن دلش آروم می گیره 

دیشب از سر کار اومدم خونه تون ، سر راه یکی از خانوما که تو دلش یه نی نی سه ماهه داره رو رسوندم در خونه شون ، بعدش تا خونه ی شما گریه کردم ، احساس دلتنگی بیچاره م کرده ، اومدم تو رو دیدم و هزار بار بوییدم و بوسیدمت ، حس بی نظیری بهم میده ، تو برام آرامش محضی ، یه حس منحصر به فرد ، تو تکرار منی ، انگار خدا تو رو به من داده که یه فرصت تازه برای زندگی داشته باشم ، خدا پری سا رو دوباره جلوی چشمام گذاشته تا این بار خودم مراقبش باشم ، باید مراقب باشم این بار راه زندگی رو درست بره و اگه خدای ناکرده زمین خورد دستشو بگیرم ، نذارم تنها باشه و نذارم اذیت بشه ، تو دختر منی ، تکرار منی ، عزیز دل من ، شب مامانت برام چند تا عکس از تو فرستاد ، تو روز به روز بیشتر داری شبیه خاله ت میشی و من خییییلی خوشحالم :)


کوچولوی نازنین من !

امروز یه طوریم ، خالی ام ، سبکم ، انگار تو سرم هیچی نیست ، چشمام می سوزه و همه ش آه می کشم ، خالی ام ، خالی

باید کمتر گریه کنم ، چون مامان مهربونتو ناراحت می کنم و دوست ندارم ناراحت بشه


خیلی دوستت دارم گل دخترم 



من لعنتی

کوچولوی من 


به شدت بغض دارم ، سر کارم و مدام چشمام پر از اشکه ، دعا کن آبروم نره و بقیه متوجه نشن ،

من لعنتی دلتنگم